زندگینامه دکتر الوانی از زبان خود ایشان :
در دی ماه سال ۱۳۲۳ شمسی در محله امیریه تهران متولد شدم، پدرم حاج سید حسن، انسانی خودساخته بود که مشقتها و سختیهای زندگی را بر خود هموار ساخت تا فرزندانش از تحصیلات خوبی برخوردار گردند. زندگی او برای ما سرمشقی بود که اگر توفیقی داشتهام از الگوی زندگی او بوده است. انسانی منضبط، جدی و پرکار بود که تا آخرین سالهای عمر از کوشش و تلاش باز نایستاد، روانش شاد باد. مادرم نیز زنی فداکار بود که در تمامی ایام زندگی همراه پدر در سفر و حضر، ما را در کنف حمایت خود داشت و دریغا که زحمات و مهربانیهای بیکرانش را هیچگاه نمیتوانم پاسخگو باشم.
آموزش ابتدایی را در مدرسه بیهقی که مدیری سختگیر و جدی داشت شروع کردم، ایام مدرسه دوستداشتنی نبود، بچههایی را که چوب و فلک میکردند و شاگردانی را که با کاغذی در گردن آویزان، در کلاسها میگرداندند، همیشه در ذهنم هست. کلاسها همیشه مملو از غبار بود و ذهن من هم هنوز غبار آن زمان را دارد، غبار دلتنگی و آزردگی دوران کودکی. بعد از مدرسه بیهقی به مدرسه مصباح مرجانی آمدم که مدرسه بهتری بود و از آنجا گواهینامه ششم ابتدایی را اخذ کردم.
سال اول دوره متوسطه را در دبیرستان حکیم نظامی گذرانیدم. مدرسهای با یک حیاط بزرگ بیرونی و یک حوض پر از نیلوفرهای آبی و حیاط اندرونی و کلاسهای متعدد، کف کلاسها آجر و خاک بود و زمستانها بخاریهای زغالسنگی، کلاسهای سرد را گرم میکرد. دبیرستانی با یک ناظم سختگیر و چوب به دست و فراشهای پیر و اخمو، اما معلمین مهربان و دلسوز که از میان آن تیره و تاری مدرسه، هنوز چهرههایشان در خاطرم هست. در میان دبیران، دبیری داشتیم بنام آقای صفوت که به ما ادبیات درس میداد و قبل از آنکه علم و دانش ایشان بر من اثر گذارد منش و روش وی مرا شیفته خود میساخت. از او رسم معلمی آموختم و این نکته شاید برای آنان که به حرفه علمی مشغولند جالب باشد که برای معلم قبل از آنکه علم مهم باشد اخلاق واجد اهمیت است و دانشجویان من بیش از آنکه از علمشان بهره گیرند، از سرچشمه خلق و خویشان بهرهمند میشوند. از آنجا بود که یاد گرفتم اخلاق، علمی بالاتر و برتر از اندیشه علمی است.
ابتدا دورهای را به عنوان آموزش نظامی در پادگان شاهآباد غرب که اکنون اسلامآباد غرب نام گرفته است، گذرانیدم. در پادگان فرماندهی داشتیم میانسال که در مورد سربازان بسیار سختگیر و در عین حال با محبت بود. دوره آموزشی به سرعت سپری شد و در توزیع، ما را به عنوان سپاهی دانش در دهکده سردهلق که از توابع صحنه کرمانشاه بود جایابی کردند.
دوران ده برای خودش دورانی بود، در عمارتی ساکن بودم که مدرسه سه اطاقهای بود رو به گورستان ده که منظرهای غمانگیز داشت. راه را باید با اسب یا قاطر طی میکردیم و گاهی هم پیاده. ده از تسهیلات اولیه از جمله حمام محروم بود ولی بچههای مدرسه زرنگ و باهوش بودند. کلاسی داشتم که از سال اولی در آنجا درس میخوانند تا سال ششمی. هر کلاسی در یک ردیف نیمکت مینشستند. دخترها را به مدرسه نمیفرستادند و خلاصه بعد از مدتی از ده مرخص شدم وآمدم به تهران. رشته ادبیات انگلیس را در دانشگاه ملی شروع کردم. در محضر استادانی چون دکتر سید صادق گوهرین که تفسیر مثنوی میگفتند و استاد عماد خراسانی که ترجمه میگفتند و استاد کریمان که ادبیات فارسی را تدوین میکردند تلمذ کردم. البته استادان خارجی هم بودند که انگلیسی و آلمانی را در محضر آنان خواندم. دکتر گوهرین بیشترین اثر را در این ایام بر من گذاشت. کلاسهای ایشان فضایی روحانی داشت که با کلام مولانا درهم میآمیخت و جذبه خاصی را به وجود میآورد. همیشه آرزو داشتم بتوانم در دانشجویانم چنین حالت جذبه و شوری را ایجاد کنم.
پس از دوره لیسانس، وارد فوق لیسانس مدیریت آموزش و پرورش در دانشگاه تهران شدم، آنجا هم استادانی چون دکتر کاردان، دکتر سرمه، دکتر نیساری، دکتر برهانمنش، دکتر شریفی، … داشتم بعد آمدم به فوق لیسانس علوم اداری در دانشگاه تهران و آنجا هم از استادانی چون دکتر بشارت، دکتر اقتداری، دکتر صدقی، دکتر اکبری درس آموختم و در همین ایام کار خودم را بصورت رسمی در وزارت کشاورزی آغاز کردم، شغلم کارشناس بهبود روشها بود. مدتی که در آنجا کار کردم رئیس اداره شدم و چون علاقه به تدریس و تعلیم بیشتر بود به مرکز آموزش مدیریت دولتی که متولی آموزش مدیران است، منتقل و مربی آموزشی شدم.
پس از عزیمت به آمریکا دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، فوقلیسانس و دکترای مدیریت دولتی گرفتم. در آنجا فیلسوفی بود به نام راموس Ramos که برزیلی تبار بود. برای درک مطالبش سعی وافر کردم و مقاله «نقد عقل ابزاری» بخشی از تأثیرات این استاد بر من بود.
خاطرم هست کلاسهای این استاد در عمارت کوچکی که در کنار دانشگاه قرار داشت و او آنجا را کلبه مینامید برگزار میشد. پیپ بزرگی داشت که دائم آن را روشن میکرد و در طول کلاس ضمن صحبت کردن آن را دود میکرد. نقد او از تئوریهای بازاری و دیدگاههای تحصلی و کمی، همواره در ذهن من بوده و هست.
نکته دیگری که از کلاس ایشان بخاطر دارم، اداره کلاس تئوریهای مدیریت بهمراه استاد جوانی بنام نایگرو بود که بعد کتاب معروف مدیریت دولتی جدید را نوشت. ایندو در کلاس با هم بحث و جدل میکردند و همه ما را به بحث فرا میخوانند و کلاس سه ساعته ما را پربار میکردند. وقتی به ایران بازگشتم و دوره دکترا در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران آغاز بکار کرد قرار شد درسهایی را با دو استاد برگزار کنیم که چندان موفق نبود و در مقایسه با کلاسهای آنجا به من یاد داد که ما برای کار گروهی آماده نیستیم حتی در دانشگاه و کار علمی.
سال ۱۳۶۰ به ایران بازگشتم. انقلاب تغییرات بسیاری در همه جا از جمله دانشگاهها به وجود آورده بود. با فراز و نشیبها و برخی بیمهریها ساختم و مراتب مختلف دانشگاهی را طی کردم و در سال ۱۳۷۰ استاد شدم و در سال ۷۶ به عنوان استاد نمونه انتخاب گردیدم. مدتی رییس دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی و زمانی هم مدیر گروه مدیریت دولتی بودم.
در این دوران کتاب و مقالات چندی نوشتهام که در فهرست ضمیمه آمده است و همیشه سعیام این بوده است که آگاه شوم و آگاه کنم و برای کشور و هموطنانم مفید باشم.
در سال ۱۳۵۵ ازدواج کردم که حاصل آن پسری به نام سیدپیمان و دختری بنام سیدپریسا است. که هر دو در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند.
درخصوص نقش مدیریت در توسعه ایران
از نظر نقش دانش مدیریت در توسعه کشور، عقیده دارم که مشکل ما دانش مدیریت نیست بلکه ایجاد باور این دانش مانند سایر رشتههای علمی، نزد سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان عالیرتبه کشور است. اگر آنان این باور را داشته باشند این دانش به عرصه عمل پا خواهد نهاد و مسلماً نقش عمدهای در توسعه کشور خواهد داشت، همانگونه که در کشورهای موفق دنیا چنین بوده است.
سوابق تحصیلی
• دیپلم ریاضی دبیرستان مروی تهران، سال ۱۳۴۲
• لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی ـ دانشگاه ملی ایران، سال ۱۳۴۹
• فوق لیسانس علوم تربیتی ـ دانشگاه تهران، سال ۱۳۵۱
• فوق لیسانس علوم اداری ـ دانشگاه تهران ، سال ۱۳۵۶
• فوق لیسانس مدیریت دولتی ـ دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکا ،سال ۱۳۶۱
رسالههای پایان تحصیلات
• رساله دوره لیسانس: بررسی اشعار رابرت فرست به انگلیسی، ۱۳۴۹
• رساله دوره فوق لیسانس علوم تربیتی: پژوهشی در زمینه مدارس جامع، ۱۳۵۱
• رساله دوره فوق لیسانس علوم اداری: پژوهشی پیرامون مشکلات سازمانی و عدم ارضاء نیازهای کارکنان، ۱۳۵۶
• رساله دوره دکتری: نظریههای مدیریت از دیدگاه اسلام به انگلیسی، ۱۳۶۱
سوابق شغلی
• کارشناس امور اداری ـ وزارت کشور، ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۲
• رئیس اداره بهبود روشها ـ وزارت کشاورزی، ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴
• مربی آموزشی مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۰
• رئیس اداره آموزش مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵
• رئیس انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷
• استادیار مجتمع دانشگاهی علوم اداری و مدیریت بازرگانی، ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸
• دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳
• رئیس دانشکده حسابداری و مدیریت ـ دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲
• استاد دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۳
• عضو کمیته مدیریت سازمان سمت از ۷۰ تا ۷۴
• عضو کمیته تخصصی دفتر گسترش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از ۷۰تاکنون (۷۹)
• عضو شورای دانشگاه از ۷۰ تا ۷۲
• عضو شورای تخصصی اداری وزارت علوم و آموزش عالی از ۶۹ تا ۷۰
• عضو صاحبنظر کمیته اصلاحات اداری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پژشکی از ۷۷ تا ۷۹
• عضو هیأت مدیره سازمان مدیریت صنعتی از ۷۶ تا ۷۹
• مشاور مدیریت طرح مطالعات الگوی برنامهریزی و اجرای امنیت غذا و تغذیه کشور ۱۳۷۷
• مدیر گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی از ۷۳ تا ۷۷
• مدیر گروه مدیریت دولتی مجتمع آموزش عالی قم از ۷۷ تا کنون (۷۹)
• سردبیر نشریه مطالعات مدیریت از ۷۷ تا کنون (۷۹)
• عضو هیأت مدیره سازمان بینالمللی توسعه مدیریت از ۷۷ تا ۷۹
• عضو هیات تحریریه نشریات: برنامه و توسعه ، مدیریت دولتی به مجتمع آموزشی عالی قم، مدیریت و توسعه، تدبیر، مطالعات دفاعی استراتژیک
• مشاور بانک کشاورزی از ۷۷ تا کنون (۷۹)
• سرپرست کمیته تخصصی مدیریت شورای عالی برنامهریزی وزارت علوم از سال تا کنون (۷۹)
• استاد نمونه سال ۷۷
• چهره ماندگار سال ۸۲
• معاون آموزش دانشگاه علامه طباطبایی از سال ۱۳۸۲ تاکنون ۸۳
سوابق آموزشی
تدریس دروس مدیریت در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترای مدیریت و حسابداری در دانشگاههای تهران، تربیت معلم، تربیت مدرس، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، مجتمع آموزش عالی قم، دانشگاه فرماندهی و ستاد نیروی هوایی.
راهنمایی پروژهها و رسالههای تحصیلی رشته مدیریت در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری.
فعالیتهای پژوهشی
• پژوهشی در زمینه میزان اثربخشی طرحهای واگذاری برخی از کارهای دولتی به بخش خصوصی در دانشگاههای مستقر در تهران، ۱۳۷۲
• پژوهشی در زمینه میزان اثربخشی طرحهای واگذاری برخی از کارهای دولتی به بخش خصوصی در دانشگاههای مستقر در تهران، ۱۳۷۲
• پژوهشی در زمینه فشارهای عصبی مدیران، به اتفاق دکتر ابطحی، ۱۳۷۰