قطعا همه ی شما مانند من در زندگی دوستانی داشته اید که در دوران تحصیل شاگرد اول کلاس بودند و در دروس تخصصی بسیار توانمند و حتی با بالاترین رتبه در
کنکور پذیرفته شدند ولی هنگامی که با آنها گرم صحبت می شوید که در چه حرفه ای مشغول به کار هستند.
از اینکه یک کار ساده دارند و نتوانسته اند از آن همه علم و دروسی که به دقت خواندند بهره ای ببرند شاکی اند .
امروز در طول مسیرم به کارخانه ذهنم درگیر این سوال بود داشتن مهارت کافی در تیم سازی و مذاکره تا چه اندازه می تواند در توسعه ی فردی و توسعه شغلی ما موثر باشد ؟
تجربه نشان داده است هرچقدر فرزندانمان را در محیطی کاملا ایزوله قراردهیم و شانس شرکت در بازی های گروهی و جمع دوستان را ازآنها بگیریم هر چند نمره های بالای کلاسی داشته باشند و یا با رتبه های بالای کنکور در دانشگاه های معتبر پذیرفته شوند ولی در دنیای واقعی کسب و کار از ضعف های استراتژیکی برخوردار می شوند که همان ضعف ها پاشنه آشیل شان می شود .
خود شما چند نفر را می شناسید که نمره ادبیات و انشاء شان بیست بود ولی از نوشتن یک قرارداد کاری ساده عاجز هستند .
دانش آموز ممتازی که در مدرسه همه نمراتش بیست هست ولی با دیگر دوستان خود تعاملی ندارد ، با معلم اش رودربایستی شدید دارد و یا در جمع کلاس قدرت بیان و هنر پرزنتیشن ندارد ، نمی داند در یک معامله و مذاکره کاری چرا باید منعطف بود و کجا باید کوتاه بیاید یا برای گرفتن یک امتیاز بالاتر چه امتیاز های را واگذار کند در نهایت می شود کارمند بنگاه همان کاسبی که این موضوعات را در حجره پدری یاد گرفته است .
به امید آنکه در آینده نزدیک نظام آموزشی بتواند در جهت برطرف نمودن این ضعف در جوانان راهکارهایی ارائه دهد.