شاید در هیچ کشوری در سطح دنیا به اندازه ایران برنامه ریزی نشده باشد. این موضوع چه در سطح کلان و چه خرد کاملاً مشهود است.
کافی است کلمه برنامه، برنامه ریزی، چشم انداز و … رادر گوگل سرچ کنید به راحتی می توان دریافت که انواع و اقسام برنامه ریزی های یکساله ، ده ساله در سازمان
ها و مراکز دولتی تدوین شده است . حتی در سطوح خرد و فردی جامعه نیز هر یک از ما در ابتدای هر سال لیستی از برنامه ها و هدف های کوتاه مدت و بلند مدت برای خود تدوین می کنیم اما متاسفانه حلقه مفقوده این فرایند چه در سطح کلان دولت و چه در سطوح فردی گام های اجرایی این برنامه هاست.
اینکه چرا با وجود برنامه و سند چشم انداز تا این حد بی برنامه عمل می کنبم عجیب نیست؟
در سطح فردی جامعه که بیشتر مدنظر ماست متاسفانه این مقوله بیشتر به چشم می خورد اکثر برنامه هایی که افراد می نویسند عمدتاً آرزوها و امیال شخصی است نه برنامه!
این روزها اگر از هر نوجوانی سوال کنی که دوست داری در آینده چه شغل و موقعیت اجتماعی داشته باشی می تواند چندین شغل یا حتی افراد موفقی را از ورزشکار ، هنرپیشه یا ثروتمندان جامعه نام ببرد ولی اگر بپرسی که این افراد مورد نظر تو چه ویژگی های یا مشخصه های دارند که بایستی به عنوان هدف گذاری در برنامه های اموزشی تو قرار بگیرد تقریبا” هیچ چیزی نمی داند ! از این روست که می توان گفت این فقط آرزوست نه برنامه ، چرا که برنامه بایستی دارای گام های اجرایی باشد. گام هایی که در بازه های زمانی مشخص میزان دست آورد های آن قابل پی گیری و اندازه گیری است .