تقریبا دیگه این روزها رفتنم از شوفاژکار علنی شده و دیگه توی کارخونه همه می دونند ، مرتبا بچه ها سوال می کنند چرا ؟ و من تقریبا از روش منحصر به فرد خودم
استفاده می کنم ! همه جور اطلاعاتی می دم تا اشباع اطلاعاتی در طرف ایجاد بشه ولی یه نکته کوچک در این روش هست اون هم اینکه اون اطلاعات اصلی و
واقعی رو نباید بدهی تا اینکه وقتی سوخت و دیگه به دردنخور شد خودشون متوجه می شوند چون به نظر من هیچ چیز رو نمی شه از این ملت کنجکاو ( نه فضول ) پنهان کرد فقط باید زمان اون رو به تاخیر انداخت تا اطلاعات سوخته و بدرد نخور بشه .
البته در این راه دست تنها هم نیستم ، بلکه دو تا مهندس خوب دارم که به سرعت فکر کردن انسان، تولید اطلاعات واهی می کنند و تقریبا به هر کسی یه چیزی گفتند . واقعا این دو تا دیگه من رو شرمنده کردند ! خدا خیرشون بده که خیلی چیزا ازشون یاد گرفتم . یکی از دلتنگی هام بعد از اینکه از اینجا برم همین دو تان……..
شوفاژکار جایی که ده سال از بهترین سالهای عمرم رو درش بودم و با عشق به این شرکت اومدم ، با عشق درش کار کردم و باعشق ازش می رم !
انشاا… یه روزی فرزندان ما صد سالگی این شرکت رو جشن می گیرند و با افتخار از اینکه سالهای از این صد سال پدرانشان برای این پیر خستگی ناپذیر کار کرده اند به خود می بالند.