با عرض پوزش از تاخیر روایت شاهنامه ،چند روزی بود که مشغول اسباب کشی به خانه جدید و در کارخانه هم درگیر پروژه صادراتمان شدیم و شدیدا گرفتار بودم و کمتر وقت برای نوشتن که یکی از تفریحات جدیدم شده است دارم !

از زنده یاد نادر ابراهیمی چند کتاب خوانده ام. چتد خط زیر را  که از کتاب ابوالمشاغل او انتخاب کرده ام به نظرم بهترینِ نوشته های اوست.

 هنوز سه ماه از رفتن من به شوفاژکار نگذشته بود که طبق معمول که همیشه  باید خبرهای مهم رو در شوفاژکار  در سالنها یا کف کارگاه می شنیدی ، توی دفتر خط تولید از کمک سرپرست خط شنیدم که قرارداد مدیر تولید رو تمدید نکردن !

با رفتن مدیر تولید و مهندس ارشد خط تولید که گفته می شد بودنشان سد راه تغییرات جدید است من با حدود سه ماه سابقه

 یکی از بزرگترین مشکلاتی که مدیرتولید جدید داشت این بود که خیلی محافظه کار بود در ضمن فوق العاده  حرف شنو بود، نه

از همون روز اول  احساس کردم  وارد یه جوی شدم که دو دسته آدم توش وجود داشتند ، یه دسته کسانی که سالهای آخر خدمتشون رو سپری می کردند و دسته

در گیرو دار آن سالها چیزی که به وضوح دیده می شد پایین بودن بهره وری کارگران ، کارمندان و کارشناسان دوره های قبلی در

استراتژی اقیانوس آبی-پروفسور چان کیم پنجمین فرمان- پیتر سنگه مدیریت بر آینده با تکنولوژی فردا-ابراهیم محمودزاده

این روزها مشغول خوندن یه کتاب به نام ثروت آفرینان– قواعد بازی در قرن بیست و یکم هستم . واقعا محشر خوندن این کتاب رو به همه دوستان پیشنهاد می کنم بعد

درب اتاق مدیر تولید رو زدم ، در رو که باز کردم مردی با قدی بلند و خیلی برازنده از پشت میز بلند شدند و در حالیکه خیلی مردونه و گرم با من دست می دادند من رو