بهترین منبع بهره برداری نشده ی درون هر جامعه ای استعداد افراد آن جامعه است. دولتها وظیفه دارند که این حجم زیاد استعداد را شکوفا کنند.درسازمانها نیز بستر سازی برای ظهور قدرت خلاقه پرسنل شاید یکی از مهمترین وظایف مدیران ارشد هر سازمانی باشد ، قدرت خلاقیت برای این که به نوآوری تبدیل شود به کاتالیزور” انگیزه” نیازمند است .
مهمترین عامل در گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن از دیدگاه توسعه اقتصادی ، ظهور نظام پاداش برای نوآوری بود . برای توسعه ،جامعه نه تنها باید از پیشرفت و تغییر استقبال کند ، بلکه باید تحمل نابرابریها را داشته باشد که حاصل بهره برداری از منافع خصوصی شدن است و موجب می شود که بخش خصوصی خود را برای نوآوری آماده کند ، واین ارزش والای اجتمائی است .
برای امکان پذیر کردن این امر دولت باید ابزارهای لازم برای سازماندهی و حمایت از دارائی های خصوصی را فراهم کند . منظور از دارائی تنها تملک مواد نیست ، بلکه داراییهای است که نوآوران باید بر اساس خلاقیت های ذهنی خود ایجاد کنند. از نگاه جامعه ما دارائی چیزی است که بشود آن را لمس کرد ، چیزی که با بیل زدن یا عرق جبین (چقدر من از این کلمه بدم می آید ،فکر کنم ادیسون در طول زندگیش حتی یک قطره هم نریخت ) بدست آمده باشد تازگی ها کد یمین هم اضافه شده است ، پس دارائی چی شد؟ ، آن چیزی که حاصل عرق جبین و کد یمین باشد ! فلذا آن کس که ده سال از عمرش را نشسته و یک نرم افزار درست کرده چون عرق نریخته و در ضمن می شود با دو تا راست کلیک کردن محصولش را کپی کرد را باید جز دسته بی چیزان … دانست . یا کپی کردن نامها ، برندها ، ایده ها و … که جای خود دارد.
البته در این مملکت آنقدر دارائی های ملموس و عینی به یغما رفته که صحبت از اینکه چرا کسی پی گیر دارائی های نا ملموس مثل برند ها ، طرح ها ،ایده ها ….نیست کمی خنده دار است .
ولیکن چیزی که تاسف آور است اینست که در کشور ما حتی در شرکت های خصوصی و محدود که عمدتا توسط مالکین خود نیز رهبری می شوند نیز به این مقوله توجهی نمی شود . اگر در دنیا سالهاست که شرکت ها اختراعات را انجام می دهند نه دانشمندان ، اگر فناوریهای ارتباطی هر روزه توسط شرکت های چون نوکیا ، سامسونگ ، آلکاتل و… ارائه می شود و نه دیگر توسط گراهام بل در زیرزمین خانه اش ، به همین علت است . دانشمندان و نوآوران به وسوسه انگیزه های سودآوری وزندگی راحت تر و غنی تر از زیرزمین ها و پستو های خانه اشان درآمدند و به دفاتر امور مهندسی ، واحد های تحقیق و توسعه ، اطاق های فکرو… رفتند تا جهان اول اول شد و ما علیرغم داشتن ستاره های فراری از مرزهایمان ، سوم شدیم .